

0
داستان شکلگیری جوانهلند (سرزمینی که ساختم) - قسمت سوم
منتشر شده در 1403/12/12
قسمت سوم: Javanehland، سرزمینی که ساختم
وقتی حس کردم توی خوشنویسی لاتین به تسلط رسیدم، دیگه فقط یه پیج اینستاگرام شخصی برام کافی نبود. دوست داشتم یه برند واقعی داشته باشم، یه چیزی که فقط یه صفحهی اینستاگرامی نباشه، یه جایی باشه که آدمها بتونن بیان، یاد بگیرن، الهام بگیرن، و توی این مسیر همراه بشن.
برای همین، ماهها به این فکر کردم که چی بسازم، چه اسمی براش بذارم، چجوری معرفیش کنم. چیزی که همیشه توی ذهنم بود این بود که این فقط یه پیج خوشنویسی نباشه، یه دنیای هنری باشه که بشه توش چیزای بیشتری رو کشف کرد. این شد که به Javanehland رسیدم.
حالا اینجا ایستادم، بعد از سالها بالا و پایین، بعد از کلی راهی که رفتم و برگشتم، توی مسیری که واقعاً از ته دلم انتخابش کردم. اینجا، توی Javanehland، همون جاییه که حس میکنم واقعاً بهش تعلق دارم. و مهمتر از همه، قراره اینجا یه جایی باشه که بقیه هم بتونن مسیر خودشونو پیدا کنن